۱۳۸۹ آبان ۲۶, چهارشنبه

تبریک دیرهنگام 2


سالگرد که بگذره، هر روزی که برسه یادآور دو تا چیزه، یکی مناسبت خود اون روز و یکی هم اون نوشته‌ای که پارسال در موردش نوشتی.
چیزی که می‌خوام بنویسم در مورد دو تا آدمه. دو تا از دوستان که پارسال تو همچین روز‌هایی(با فاصله‌ای 30 روزه) تولدشون رو تبریک گفتم(اینجا). همین دو دوست، با همون فاصله‌ای که تولدهاشون از هم داره(چیزی در حدود 10 روز) امسال ازدواج کردن.
یکی در شرق و یکی در غرب؛ یکی با سلام و صلوات و یکی با دامبالا دیمبول؛ یکی به صرف شیرینی‌و‌شام و یکی با تناول مقادیر متنابهی .... در مجلس عروسی؛ یکی با ته‌ریشی مذهبی‌گونه و دیگری با ریشی پروفسولی و از ته تراشیده؛ یکی با یقه‌ای خرگوشی و بسته، دیگری با پاپیونی بر یقه؛ یکی به گرمی ما را دعوت نمود و دیگری معرفت به خرج و این زحمت به خود نداد یا لااقل خود را قانع می‌کنم که "از سرِ شلوغی و بهم ریختگی کارها یادش رفته"؛ یکی .....
خلاصه اینکه تفاوت این دو زیاد است، بسیار زیاد. اما نکته جالب اینکه در این دو سال هم برای یکدیگر دوستانی خوبی بودند، هم برای ما.
گرچه بنده‌ی کمترین شرف حضور در هیچ یک از مجالس فوق را نداشته و خدا را شکر، از زحمت دادن تحفه‌ی عروسی فارغ گشته‌ام، اما از این فاصله‌ی دورِ چند صد کیلومتری، تبریکات صمیمانه‌ی خود را به هر دو دوست گرامی و ایالات متحده‌شان ابراز نموده و زندگی‌ای توأم با خوشبختی و عشق را برای همه‌ی این بزرگواران آرزومندم.