خستگی دلیلیست برای ننوشتن.
نوشتن مرهمیست بر درد خستگی.
اعصاب خطخطی انگیزهیست برای ننوشتن.
سردرد و گرفتاری دلیلیست برای کمبود وقت.
کمبود وقت بهانهیست برای ننوشتن.
.پیدا کنید پرتقال فروش را....
.
.
دچار روزمرّگی شدهام، به شدّت. چرا و چگونه....نمیدانم....آنقدر میدانم که به دستان پرقدرتش گرفتارم، آنچنان که از هدف اصلی تشکیل این وبلاگ، یعنی فرار از روزمرگی، واماندهام....دستانش را بر دهانم گذارده که صدای "هَلْ مِنْ ناصِرَمْ" را کسی نشنود، گرچه اگر هم اینچنین نمیکرد، یا کسی صدایم را نمیشنید، یا اگر میشنید از دستش کاری برنمیآمد.
اینجا تنها جاییست که نتوانسته از من بگیرد.پس فریاد میزنم:
"هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنیِ"