۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه

شیرینی


تو خواب و بیداری بودم که گوشیم زنگ خورد.
-حسام؟
گوشی رو جواب دادم،
-الو سلام.....نه بابا داشتم فوتبال بازی می‌کردم، خوب معلومه که خواب بودم، آخه ساعت 9 صبح آدم چه‌کاری غیر از خواب داره، حالا چیکار داری؟......کجا؟ باشه میام.....باشه 11 اونجام....باشه، فعلاً.
گوشی رو قطع کردم و داشتم آماده می‌شدم که دوباره زنگ خورد،
-یعنی کی می‌تونه باشه این موقع روز؟ امیر؟
گوشی رو جواب دادم،
-سلام امیر جان(با لحجه‌ی افغانی متأثر از فیلم The Kite Runner)......نه بابا خواب چیه، سگ ساعت 9 صبح می‌خوابه؟، داشتم می‌رفتم بیرون......نه بابا دختربازی اون‌هم ساعت 9 صبح، اون‌هم من با اون سوابق درخشان در این زمینه؟ سوال‌ها می‌پرسی امیر جان، داشتم می‌رفتم بازار کامپیوتر، یکی از بچه‌ها می‌خواد لپ‌تاپ بخره من می‌رم که تنها نباشه.....نه چه اشکالی، تو هم بیا.....البته، ناهار هم ازش می‌گیریم، بالاخره شیرینی لپ‌تاپشو باید بده دیگه.....باشه، من 11 ولی‌عصرم، می‌بینمت اونجا......باشه، فعلاً.
***
ساعت 11-میدان ولی‌عصر
از دور امیر رو دیدم و رفتم سمتش و بعد از سلام و علیک راهی پاساژ ایران شدیم. به حسام زنگ زدم،
-الو، سلام، کجایی؟.....باشه اومدیم.
-کجاست؟
-گفت پشت پله برقی.
رفتیم و حسام رو پیدا کردیم،
-سلام حسام جان، ایشون امیر هستن، ایشون حسام هستن،
با هم دست دادن و احوال‌پرسی کردن و رفتیم تو مغازه بعد از کلی چک و چونه و معطل شدن، یه لپ‌تاپ HP خریدیم و اومدیم بیرون،
-حسام جون مبارکه، ایشالا به پای هم پیر شید، اما از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است، کجا بریم شیرینی بخوریم؟
-شیرینی چی؟
-شیرینی لپ‌تاپ دیگه،
-صادق جلوی دوستت زشته، شاید امیر خجالت بکشه،
هر دو نفر به سمت امیر برگشتیم و منتظر جوابش موندیم، معطلش نکرد، نه گذاشت و نه ورداشت، صاف گذاشت تو برجک حسام،
-نه اتفاقاً، من هم خیلی گشنمه و هم به نظرم شیرینی لپ‌تاپ خوردن داره،
من که منتظر همچین جوابی بودم اما حسام که اصلاً انتظار چنین حرفی رو نداشت بدون هیچ حرفی و در جهت خریدن شیرینی لپ‌تاپ حرکت کرد.

۸ نظر:

  1. البته آقا حسام يه شيريني ديگه هم بدهكار تشريف دارند كه بدليل بعد مسافت چشم پوشي ميكنم.

    پاسخحذف
  2. به امیر:
    لطف می کنید امیر جان. در ضمن اینجا هر موقع صحبت چتر شدن پیش میاد، حسام یه یادی ازت می کنه.

    پاسخحذف
  3. چتر شدن ديگه چه صيغه ايه؟!

    پاسخحذف
  4. به امیر:
    چتر شدن صیغه ایست که شما در صرف آن تبحر خاصی داشته و در بین سایر علما بی رقیب می باشید.

    پاسخحذف
  5. از اونجايي كه شاهرود شهر نسبتا ارزاني محسوب ميشود به حسام خان بفرماييد كمي تمرين شيريني دادن به مردم شاهرود بفرمايند تا به خاطر يك ساندويچ سرد كه اصلا شيريني هم محسوب نميشود بعد از دو سال اينقدر سركوفت به ما نزنند، كوفتمان شد.
    راستي اين راهكار به درد خودت هم ميخوره، فردا براي شيريني فارغ اتحصيليت ما رو نبري هايدا يا هايلا يا هر نوع ساندويچ سرد ديگه اي، و الا ميگم حسين.ي شيريني ما رو ازت بگيره!

    پاسخحذف
  6. به امیر:
    عمراً....عمراً چی؟....خوب معلومه...عمراً اگه بهت شیرینی بدم. حسین.ی هم هیچ ....

    پاسخحذف
  7. یعنی ... داری که شیرینی ندی؟ (... = جرأت)
    نه واقعا از خشم حسین نمی ترسی؟
    حالا حسین به کنار. منو می خوای چیکار کنی؟
    منم به کنار. مملی و وحید کروز و سایر فامیلهای وابسته رو چی میگی؟

    قانع شدی یا بیام قانعت کنم؟

    پاسخحذف
  8. در مورد شماها قانع نشدم اما وحید جای بسی فکر داره....

    پاسخحذف

علاوه بر نوشتن نظر خود، می توانید نظرتان را بوسیله سه گزینه ی عالی، جالب و افتضاح که در انتهای متن آمده است، بیان کنید.