اتاق رو تحویل دادم و اومدم بیرون. به همین راحتی. نه ناراحتی بود، نه غمی، نه غصهای و نه حتی یک نگاه حسرتبار.
اصلاً کلاً با خداحافظی غمانگیز و اشکدار موافق نیستم. یعنی یه جورایی ازش فراریَم. خداحافظی باید کوتاه، سریع، یهویی و بدون حرف اضافه باشه.
"ما رفتیم، خداحافظ".
حالا هم ویلون و سیلون، میچرخم بلکه یه جای ثابت پیدا کنم.
با چشم هاي خواب آلود مطلب رو خوندم، فكر كردم داري مي چرخي يه جاي ثابت پيدا كني ويولن سل بزني! با خودم گفتم از كي تا حالا نوازنده دوره گرد شده؟ تا اونجا كه من ميدونم صادق ساز ماز نميزد!
پاسخحذفمعروضی اتاق و گرفت!
پاسخحذف