نوشته رضا كيانيان
نشر مشكي
قيمت كتاب : 3500 تومان
تعداد صفحات: 166 صفحه
1387
همونجوركه از اسم كتاب پيداست، در مورد رضا كيانيان(يكي از بيشمار بازيگر محبوب من) و برخوردهاش با مردم. كتاب شامل قصه هاي كوتاه يك، دو يا سه صفحه اي و يا حتي كمتر در مورد اتفاقاتيه كه در مواجهه با مردم براش افتاده. كتاب خوبيه اگه از داستانهاي كوتاه بدتون نياد. در اكثر موارد تونسته به هدفش برسه مثلا در مواردي موقع خوندن كتاب اونقدر مي خندين كه اطرافيان فكر مي كنن ديوونه شدين(ايضا بقيه درمورد من همين فكر رو كردن)، بعضي وقتا حسي از شرم تمام وجودتون رو مي گيره و در موارد معدودي كلتون رو از تعجب، عصبانيت و شوك مي كوبه به سقف. كيانيان اين داستان ها رو قبلا براي مجله فيلم مي فرستاده تا چاپ كنن و حالا اونها رو به صورت يك كتاب در آورده.
در موقع خوندن كتاب اگه تصور كنيد كه خود كيانيان با اون ميميك هاي صورتش داره واستون تعريف مي كنه، داستان ها خيلي واستون جذاب مي شه.
كتاب خوبيه و راحت مي شه خوندش، بخونيدش، كلي مي خندين و كلي هم شرمنده مي شين.
قسمتي از كتاب:
1- .... گفت: آخه من خيلي با شما حال مي كردم. انتظار نداشتم سرد باشي...
مخصوصا باغ فردوس، پنج بعدظهر. از اون صحنه هاي عشقي كلي حال كردم. عين آخرين تانگو بود! تو هم مثل ماراون براندوي بزرگ بودي!
گفتم: صحنه هاي عاشقانه من كمي، بفهمي نفهمي، با اون فرق داشت!
گفت: بقيه شو با خيالات حال كردم!
و ادامه داد. The Last Tango In Paris ما هم سينما حال مونه. و رفت.
2- با داوود اميري مي رفتيم از ويدئو كلوپ محله مان سي دي بگيريم. درست وقتي خواستيم داخل شويم، يك موتوري و طبق معمول در پياده رو، جلوي مغازه پارك كرد. سرنشينانش يك مرد و يك زن و بچه اي در بغل زن بودند. مرد هم كمي بعد از ما وارد مغازه شد. مرا شناخت و سلام و عليك و خوش و بش... بعد از كلي حرف زدن، اصلا يادش رفته بود براي چي به آن جا آمده. وقتي بيرون مي آمديم به من گفت: لطفا وقتي بيرون رفتيد سلام و عليكي هم با بچه هاي ما، منظورش همسرش بود، بكنيد. خوشحال مي شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
علاوه بر نوشتن نظر خود، می توانید نظرتان را بوسیله سه گزینه ی عالی، جالب و افتضاح که در انتهای متن آمده است، بیان کنید.