۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

تعطیلات


تعطیلی هم مصیبتی‌ست برای خودش. آن‌هم از آن مصیبت‌ها. مخصوصاً حالا که امیر هم نیست و مشغولیتی برای خود جُسته است.آن هم چه سرگرمی‌‌ی.
نه می‌شود درس خواند، نه می‌شود جایی رفت، نه غذای سلفی در کار است، نه می‌توان از اینترنت پرسرعت دانشگاه سوءاستفاده نمود و فیلمی سریالی چیزی دانلود کرد و نه حتی می‌توان خدمت استاد رسید و محض خالی نبودن عریضه(بخوانید پاچه‌خواری)، شرح کارهای نکرده داد.
 نه از آن از ما بهترانانیم(منظور مایه‌داران است) که با وسیله‌ی نقلیه‌ی شخصی خود و جیبی پر از پول-به جهت تزریق بنزین آزاد- راهی شمال شویم و نه حتی می‌توان امید داشت این متنی را که در اینترنت می‌نویسی کسی بخواند.
تنها کاری که می‌شود کرد این است که نشست و با چایی‌های ممتد و حرکت رفت و برگشت در مسیر خلا(Toilet) منتظر گذر زمان شد که استثناً در این مواقع به کندی هرچه تمام‌تر پیش می‌رود.
معذالک کارهایی هم هست که می‌تواند زمان را مصرف نماید: اعلام نمرات امتحان تصحیح شده‌ی میان‌ترم از طریق وبلاگ و خراب کردن تعطیلات دانشجویان، درست کردن غذا(ماکارونی)، دیدن مهران مدیری در هیبت Bluetooth و ... اما هیچ‌کدام دوای درد تعطیلات نیست، هست؟

۶ نظر:

  1. "و نه می توان امید داشت این متنی را کا در اینترنت می نویسی کسی بخواند."
    سلام
    من خوندم :)

    پاسخحذف
  2. ممنون ناشناس که خوندی، البته اینقدر ناشناس زیاد شده که نمی دونم که همیشه میای اینجا یا نه، اما به هر حال:
    باز هم سر بزنید.

    پاسخحذف
  3. بقیه دوستات کجان که تک موندی؟رحمان و...
    منم خوندم پسرم

    پاسخحذف
  4. بیا، مگه من گفتم دختری، اصلاً مگه جنسیت مشخص شد.

    پاسخحذف
  5. چرا حاشیه میری بگو نمی دونم راحت یادبگیر اگر چیزی ندونستی بگی نمیدانم شجاع باش

    پاسخحذف
  6. به ناشناس:
    چی رو نمی دونم؟

    پاسخحذف

علاوه بر نوشتن نظر خود، می توانید نظرتان را بوسیله سه گزینه ی عالی، جالب و افتضاح که در انتهای متن آمده است، بیان کنید.