۱۳۸۸ اسفند ۴, سه‌شنبه

بین زمین و هوا


Up in the air. یکی از فیلم‌های تحسین شده‌ی سال 2009. با بازی George Clooney، Vera Farmiga و Anna Kendrick که هر سه تاشون نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار سال 2010 شدن و به کارگردانی Jason Reitman که دو فیلم تحسین شده‌ی دیگه به نام Juno و  Thank You for Smokingرو هم در کارنامه‌اش داره.
فیلم در مورد مردیه که کارش اخراج کردن کارمندهای شرکت‌های دیگره. شرکت‌هایی که نمی‌تونن به کارمنداشون بگن که اخراجین. این مرد کلاً تو هواپیما زندگی می‌کنه و در سال 230 روزش رو تو هواپیماست و کارش مسافرته. در طول این سفرها و انجام کار با دو خانم آشنا میشه و ....
فیلم خیلی قشنگیه....یک فیلم در مورد زندگی .....
به نظر من هر فیلم یه سوال برای آدم مطرح می‌کنه و اصولاً وظیفه هر فیلم همینه، حالا بعضی فیلم‌ها می‌تونن به سوالی که مطرح می‌کنن جواب بدن که ما به اون‌ها می‌گیم فیلم خوب و بعضی نمی‌تونن که ما به اون‌ها می‌گیم فیلم بد....
سوال این فیلم این بود: "هدف از زندگی چیه؟"
نمی‌دونم با جواب فیلم موافقید یا نه .... ببینیدش تا بفهمید اما به نظر من .... زندگی خودش هدفه، اصلا باید پرسید:"هدف از به دنیا آمدن چیه؟".... که در جواب باید گفت: "هدف از به دنیا اومدن زندگیه"
زندگی هدفیه که ما برای رسدن به خوشی‌هاش زنده‌ایم، برای رسدن به این خوشی‌ها سختی‌هاش رو تحمل می‌کنیم و سعی می‌کنیم با رسیدن اون خوشی‌ها، سختی‌های گذشته رو فراموش کنیم.
حتماً این فیلم رو ببینید، ضرر نمی‌کنید و نکته آخر اینکه George Clooney از اون بازیگرهاییه که من نه تنها ازش بازیه بد ندیدم، بلکه ندیدم تو فیلم بدی هم بازی کنه، پس می‌تونیم حضور اون رو تو هر فیلمی به عنوان شاخصه‌ای برای خوب بودن فیلم بدونیم.

۵ نظر:

  1. حتما مي بينم . بايد فيلم خوبي باشه . ممنون از راهنمايي

    پاسخحذف
  2. یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچی نبود،هیچ کی نبود:زمین بود ،آسمان بود، ستاره ها ، خورشید، مشرق ها و مغرب ها.فضای جهان بی آغاز ، بی پایان؟و در این گوشه آفتابی در میان.و در آن گوشه یک منظومه دیگر و در گوشه دیگر یکی دیگر و یکی دیگر.

    یک عدد "یک" روی کاغذ بنویس، هرچقدر میتوانی جلوش صفر بذار.کاغذت که تمام شد کاغذ دیگر بخر.وقتی که دستت خسته شد از دوستت خواهش کن ادامه بده.تو که غذا میخوری او صفر بذاره ـ وقتی تو صفر میذاری اون غذاشو بخوره.آخرهای عمرتون وقتی دیگه پیر پیر شدین یک لحظه دست از کار بکشین.روز اول فقط دو تا بچه بودین.فقط بلد بودین صفر بذارین و حالا دو تا پیر زمین گیر شده این. فقط میتونین صفر بشمارین بازیچه شده این مثل روز اول شدین ، اون روزا بزرگتر ها دلشون واستون میسوخت نازتون میکردن،پرستاریتون میکردن، گاهی مسخره تون میکردن! و حالا کوچکترها!!!!چون حالا بچه تر شدین. بچه ریش و پشم دارین. از سال ها و سال های عمر گذر کردین ، آخر کار رسیدین به اول! باز بچه شده این .خاک بودین خوراک شدین، لقمه ای در دهان بابا - لقمه ای در دهان مامان، ذره ای تو پشت بابا ذره ای تو دل مامان....

    مامان و بابا با هم عروسی کردن ، آن ذره با این ذره یکی شدن و آن یکی "تو" شدی.مثل یک تخم مرغ زیر پرهای مرغ، تخم مرغ را شکستی "یک هو بیرون جستی" افتادی تو گهواره.صد سال گذشت، هیچی نمیفهمی، هیچ کس را نمیشناسی، تو بسترت افتاده ای، فقط سه کار بلدی:

    ۱- ........... ۲- ............... ۳- ............. !!!

    بعد می میری از تو هیچی نمی مونه آدمیزاد دور میزنه. مثل زمین، زمان، بهار، مثل همه چیز:هیچ بودی خاک بودی، دور زدی ــ هیچ شدی، خاک شدی.از تو چیزی که می مونه،کاری که کردی . هر کاری که کردی می مونه... کاری اگر کردی می مونه.

    حالا بشین بچه پیر: شماره تمام چیزهای جهان به چند رسید؟ "یک" جلوش تا بینهایت صفر...

    ببین فقط "یک" عدده، ببین: فقط"یکعدد" ه .به غیر یک هر چه که هست هیچ نیست. هستند اما نیستند ـ نیستند اما هستند، صفر یعنی "خالی"، هیچ، پوچ ، وقتی بخواد خودش باشه وقتی بخواد فقط برای "یک" باشه از پوچی و تنهایی در میاد، همنشین "یک" بشه؟!!!

    "یک"ی هست و "یک"ی نیست ــ غیر از "خدا" ، هیچ چیز نیست ـ هیچ کس نیست !!!

    دکتر علی شریعتی

    پ.ن۱:صدا کن مرا.صدای تو خوب است .صدای تو سبزینه ئ آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می روید.من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم.بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است.در اين كوچه‌هايي كه تاريك هستند.من از حاصل ضرب ترديد و كبريت مي‌ترسم.من از سطح سيماني قرن مي‌ترسم.بيا تا نترسم من از شهرهايي كه خاك سياشان چراگاه جرثقيل است.مرا باز كن مثل يك در به روي هبوط گلابي در اين عصر معراج پولاد.مرا خواب كن زير يك شاخه دور از شب اصطكاك فلزات.اگر كاشف معدن صبح آمد، صدا كن مرا.و من، در طلوع گل ياسي از پشت انگشت‌هاي تو، بيدار خواهم شد.و آن وقت حكايت كن از بمب‌هايي كه من خواب بودم، و افتاد.حكايت كن از گونه‌هايي كه من خواب بودم، و تر شد.بگو چند مرغابي از روي دريا پريدند...

    پاسخحذف
  3. راستي هدف زندگي مرده وقتي شنيد روش زندگي زنه عين سخنرانيه مردست فكر كنم نظر مرده بطور كل عوض شد.
    متاسفم با وجود همچين فيلمي آرواتار تخيلي (چقدر هم مزخرف بود) پرفروشترين فيلم تاريخ بشه و بهترين فيلم آمريكا راستي صادق گنجه رنج (the hurt locker)رو ديدي من زير نويس دارش رو نتونستم پيدا كنم شنيدم زن قبلي جيمز كامرون ساخته نامزد بهترين فيلم امريكا هم بوده اگه ديديش يه مطلب راجبش بنويس

    پاسخحذف
  4. اسم فيلمه هم بالا در آسمان بود نه بين زمين و آسمان

    پاسخحذف
  5. ترکه، اون اسم متنه نه اسم فیلم
    اسم فیلم رو اول متن نوشتم

    پاسخحذف

علاوه بر نوشتن نظر خود، می توانید نظرتان را بوسیله سه گزینه ی عالی، جالب و افتضاح که در انتهای متن آمده است، بیان کنید.