۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

مشاعره‌ی شعارگونه


صبح اول وقت، همه بچه‌هایی که می‌خواستن برن دانشگاه، نصفه و نیمه از خواب بیدار شدن. صورت شسته و نشسته، صبحانه خورده و نخورده، در حال لباس پوشیدن بودن که حرف‌ها و غُرغُرهای همیشگی شروع شد. اول دفتر با بحث سیاسی. یک کم گذشت، کار به  شعار دادن کشید، اول این‌وری‌ها شروع کردن.
نمی‌دونم چرا اما یکی گفت:((ش بده)).
شرم ما، ننگ ما/صدا و سیمای ما.
الف بده:
اون وری‌ها گفتن:((ای رهبر آزاده/آماده‌ایم،آماده)).
ه بده:
این‌وری‌ها گفتن:((حمایت از دانشجو/حمایت از آزادی ست)).(نمی‌دونم چه قرابتی بین "ه" و"ح" هست).
ت بده:
این‌وری‌ها دیدن که اون‌وری‌ها، اهل شعار نیستن و اهل عملن(چماغ‌ها رو در آوردن)، پس خودشون ادامه دادن:((توپ، تانک، بسیجی/دیگر اثر ندارد)).
د بده:

((دودرو دودوددود/ایران)).
.......

۱ نظر:

علاوه بر نوشتن نظر خود، می توانید نظرتان را بوسیله سه گزینه ی عالی، جالب و افتضاح که در انتهای متن آمده است، بیان کنید.