۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

شعر

بيا...باز به ما جوونا ميگن چرا سر هر چيز كوچيكي ناراحت ميشين يا اعصابتون خورد مي شه يا مجادله مي كنيد. ببينيد بزرگان ادبيات چجوري به جون هم افتادن اون هم سر چي...

مجادله در ادبیات بر سر یک خال
حافظ:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند بخارا را

صائب تبریزی:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

شهریار:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را
هر آنکس که چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را

محمد عيادزاده:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را
نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلاً
که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را
فقط می خواستند این ها، بگیرند وقت ما ها را.....؟؟؟



۵ نظر:

  1. اینی که بالای سر شعر نوشتی خیلی جالب نبود ولی خود تطبیق شعرا خوب بود

    پاسخحذف
  2. مهم نتیجه مجادله است نه خود مجادله

    پاسخحذف
  3. این کامنت جهت اعلام و اظهار وجود ثبت شده و ارزش دیگری ندارد

    پاسخحذف
  4. سلام دوست عزیز
    مطلب جالبی بود.
    موفق باشی

    پاسخحذف

علاوه بر نوشتن نظر خود، می توانید نظرتان را بوسیله سه گزینه ی عالی، جالب و افتضاح که در انتهای متن آمده است، بیان کنید.