۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

شب عمليات



1-     ديشب بعد اَ....
اصلا من نمي دونم چرا ما همه كارهايِ شبمون بعد از اين دلنوازانِ. اون هم حتما بايد آهنگ علي لهراسبي رو گوش بديم:((حال من دست خودم نيست...))
خلاصه مي گفتم، كارمون با تلويزيون تموم شده بود كه يكي از بندگان نيك روزگار كه پاش شكسته بود و مدتي توي گچ بود، چاقويي در دست اومد نشست و گفت كه مي خواد گچشو باز كنه، يهو يكي از بچه ها كه ظاهرا پاش 3 بار شكسته بود گفت: (( صبر كنيد، من يك كارهايي بلدم)) يهو داد من در اومد كه بابا دكتر رو واسه همين گذاشتن و وزير بهداشت-همينه خانومه- گفته كه خود درماني نكنيد و يك سري لاتاعلات ديگه... كه طبق معمول و چنان كه افتد و داني، بچه ها فرمودند: ((خفه)). بنده هم حسب الامر فرمايش عزيزان گفتم:((چَشم)).
خلاصه چِشمت روز بد نبينه، با يك چاقوي ميوه خوري افتادن به جون پاي اين بنده خدا، حالا نَبُر كي بِبُر.
البته در اين ميان، بعضي از عقلا و دانشمندان پيشنهاد استفاده از ابزارهاي ديگر نظير تبر، ديناميت، اره برقي و ... رو دادن كه خوشبختانه مورد استقبال اكثريت قرار نگرفت(اين به آن معناست كه بعضي ها با اين پيشنهادها موافقت كردن).
القصه... بچه ها كه عمليات والگچ رو آغاز كردن، با مشكلاتي مواجه شدن، مثلاً يك جايي نزديك بود(دقت بفرماييد، نزديك بود) چاقو در پاي بنده خدا فرو بره، كه خدا رو شكر خطر رفع شد. من رو كه طبق معمول و متاسفانه جو گرفت(كه قٌدما فرموده اند سگ بگيره، جو نگيره)، وارد معركه شدم؛ چاقويي در دست من هم به دوستان پيوستم تا رفع مظلت كنيم و پاي بنده ي خدا رو از بند اسارت نجات بديم.
نكته جالب اينكه در استفاده از چاقو هم نظرات، مختلف بود؛ بعضي ها مي گفتن بايد چاقو رو با شدت بكوبيم روي گچ، تا در اون فرو بره و سپس انگار كه درِ كنسرو باز مي كني، كار رو به اتمام برسونيم، دانشمندي ديگر فرمودن: از اونجايي كه ممكنه در روش فوق به چاقو آسيب برسه، چاقو رو روي گچ گذاشته و مانند شكستن يخ، مشتي بر پس اون بكوبيم تا گچ از پا جدا بشه. در خلال مذاكراتِ عزيزان، من سخت درگير بودم و با بكارگيري روشي كارآمد گچ رو مانند كندن پوست پرتقال، از پاي بنده خدا جدا مي كردم. در نهايت با كمك و همياري فرد باتجربه گروه(همون كه پاش به قول بچه ها  3بار در حال جداسازي گچ بوسيله تبر شكسته بود)، عمليات به پايان رسيد و نتيجه كار اين شد كه مي بينيد:






۴ نظر:

  1. جناب صادق خان با توجه به شخصیتی که بنده از شما سراغ دارم فکر می کردم همه ماجرارو تعریف کنید ولی متاسفانه می بینم که قسمت هایی از ماجرا که مربوط به جنابعالی و کاربرد اون گچ برای شما و می شد رو اصلا ذکر نکرید و بطور کل اون قسمت رو سانسور کردید.
    البته توی این اوضا واحوال خیلی جای تعجب نداره...
    البته اونهایی که باید بدونن می دون

    پاسخحذف
  2. اينها همش كذب وافتراست.
    دروغ مي گن آقا...
    اينها همشون خسو خاشاكن
    نيستن؟ هستن...

    پاسخحذف
  3. البته منظور دوستان از كاربرد خاص، استفاده اين گچ روي دماغ كوچيك و نقلي بنده است كه اينها همش شايعاتِ و بنده هم قبلاً تكذيب كردم

    پاسخحذف
  4. ظاهراًاین داستان مربوط به من میشه و عکسیم که پایین متن افتاده پای بیچاره منه،خلاصه جا داره در اینجااز همه برو بچ که نقش دکتر و تکنسین و متخصص بیهوشی و ... رو بخوبی ایفا کردن وزخمت کشیدن تا پای من از اون گچ لعنتی آزاد بشه تشکر کنم

    پاسخحذف

علاوه بر نوشتن نظر خود، می توانید نظرتان را بوسیله سه گزینه ی عالی، جالب و افتضاح که در انتهای متن آمده است، بیان کنید.