۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

--------


جهان را رسم و آیین تازه گشته در فصل بهار، اتاق من هم تازه گشته، در واقع عوض گشته در فصل بهار. یک اتاق دنج و بزرگ، قبلاً آزمایشگاه سیستم‌های تلویزیون بوده، الآن هم پُره از تلویزیون‌های پارسِ سیاه و سفیدِ قدیمی. جوون می‌ده برای انجام تست‌های پروژه یا همون پایان‌نامه‌ی خودمون.
فقط یک بدی داره، یه خورده کثیفه، در واقع روی همه‌چی خاک نشسته. به مسئولش گفتم، گفت اشکال نداره، یه سرایدار اونجا هست بهش بگو تمیز کنه. سرایدار رو پیدا کردم و گفتم، گفت فعلاً وقت ندارم، تو دلم گفتم جان!!!!!!!.....، یعنی چی وقت ندارم، مگه می‌خوای چی‌کار کنی، نکنه باید وقت قبلی می‌گرفتم و نمی‌دونستم. اینجا بود که به این نتیجه رسیدم که باید مثل اساتید از واژگان دستوری استفاده کنم نه واژگان سوالی یا خواهشی.
برخلاف انتظار اینترنت هم داره. بساط چایی هم ردیفه، بفرمائید در خدمت باشیم.