۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

رفاقت


بهم می‌گه:((وبلاگتو همیشه می‌خونم))
می‌گم:((چه فایده که نظر نمی‌ذاری))
می‌گه:((خدا وکیلی حالشو ندارم))
آخه……(به جای ....... فحش مناسب قرار دهید)، اگه دوست دخترت وبلاگ داشت و بهت گفته بود که به وبلاگش سر بزنی، همینطوری بهش می‌گفتی که حالشو ندارم، یا که نه دم به دقیقه می‌رفتی و سر می‌زدی که نکنه، مبادا، خدای نکرده پیام جدید گذاشته باشه و تو ندیده باشی‌ و به خاطر لاطائلاتش بهش تبریک نگفته باشی:
((وای چقدر قشنگ بود....
الهی بمیرم، چقدر قلمت شیواست....
چقدر عاشقانه، با مطلبت اشک ریختم....
تو رو خدا برای من رسونده....
Thx، عالی بود....
دوستت دارم وحشتناک....
الّاه سَنَه دَدَسین رحمت ِالَسون....
.
.
...........))
اَه...حالم بهم خورد...جمع کن.........
 اصلاً می‌دونی چیه؟ این روزا، رفاقت‌ها بوی دوست دختر گرفته.... نه اینکه بوی بد بده، نه...اتفاقاً بوی هفتاد قلم عطر و ادکلن و سرخاب سفیدآب هم می‌ده، اما .....
اما، خدا وکیلی یه خورده معرفت داشته باشین، نمی‌گم به خاطر دوست دختراتون ما رو نپیچونید، چون که امکان نداره این کار رو نکنید .... حرفم اینه که کمتر بپیچونید.