۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

یه‌دستیِ دکترانه


گفتم:((سلام آقای دکتر))
گفت: ((سلام آقای م.صادق))
گفتم: ((خوبین آقای دکتر؟))
گفت: ((متشکر، سلامت باشید. راستی چرا کلاس تشکیل نمی‌دی؟))
گفتم: ((آقای دکتر، همین امروز چهارمین جلسه کلاس رو تشکیل دادم))
گفت: ((چرا ازشون امتحان نمی‌گیری؟))
گفتم: ((آقای دکتر همین امروز امتحان گرفتم))
گفت: ((چرا بهشون تمرین نمی‌دی که حل کنن؟))
گفتم: ((امروز سومین سری تمرین‌ها رو بهشون دادم))
گفت: ((چرا باهاشون برنامه‌نویسی کار نمی‌کنی؟))
گفتم: ((امروز بعد از امتحان، کلاس برنامه‌نویسی داشتیم))
گفت:((میان‌ترم‌ها رو چرا صحیح نمی‌کنی؟))
گفتم:((آقای دکتر، امتحان میان ترم همین 3 روز پیش برگزار شد، تازه همه برگه‌ها رو هم تصحیح کردم))
گفت:((اِ ... خوبه .... به سلامت))