۱۳۸۹ آبان ۱, شنبه

دست تنها


از وقتی مرحوم امیر رفته سربازی(امروز صبح)، همه کارهای اون یکی شعبه افتاده گردن من. نمی‌دونم با این سرِشلوغ و دستِ‌تنها و این همه مشغله چیکار کنم.
رسیدن به امور مشتریان، امور مالی، رسیدگی و سرکشی به کارمندا، انجام پروژه‌های تحقیقاتی و ....
رسوندن این بار سنگین به مقصد، به نظر خیلی سنگین میاد، امیدوارم از عهدش بربیام.
از عموم برادران و خواهران دینی و غیردینی، ایمانی و غیرایمانی تقاضا داریم که جهت تعجیل در بازگشت مرحوم مغفور دعا فرموده و همه با هم جهت شفای همه مرضا، خصوصاً مریض منظور با هم 10 مرتبه بخوانیم:
أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَكْشِفُ السُّوءَ